جدول جو
جدول جو

معنی فال نیک - جستجوی لغت در جدول جو

فال نیک
مورواک مروا روزه به پایان رسید و آمد نوعید دیر زی و شاد نیک بادت مروا (رودکی) از سنگ صفا صفا پذیری مروا ز جمال مرده گیری (خاقانی تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
فال نیک
شگون، مروا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فال بین
تصویر فال بین
آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گو، فال گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فال گیر
تصویر فال گیر
فال بین، آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گو
فرهنگ فارسی عمید
(لِ سَ گَ)
طرق، فال سنگک زدن کاهن. (از منتهی الارب). گروهی از کاهنان از روی سنگریزه ها و حبوب و دانه ها چون گندم و هسته غیبگویی می کنند. (از مقدمۀ ابن خلدون ترجمه محمد پروین گنابادی ج 1 ص 198). و آنان را اهل طرق خوانند، چه طرق بمعنی فال گرفتن کاهن به سنگ ریزه و آمیختن پنبه به پشم است. و در فارسی فال نخود معروف است. (حاشیۀ مأخذ فوق). رجوع به طرق و فال نخود شود
لغت نامه دهخدا
(کالْ)
شهری بوده است در مغرب رود فرات. در سال 410 میلادی بموجب فرمان قیصران روم هونوریوس و تئودوریوس صغیر از جمله بلادی بود که مبادله تجارتی با ایران در آنجا نیز جایز بود:...چنین معین شد که در ناحیۀ شرق در جانب دجله شهر نصیبین و در غرب در سمت فرات شهر کالی نیک، در شمال در ناحیۀ ارمنستان در شهر ارتکزاتا دو شهر نصیبین و سنجار پیش از آنکه خالی السکنه شد، بموجب صلحنامه 363 برومیان واگذار گردید. (ایران در زمان ساسانیان ترجمه رشید یاسمی چ 2 ص 148)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 71 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و کنار راه فرعی زرقان به بیضا واقع است. جلگه ای معتدل، مالاریایی و دارای 82 تن سکنه است. آب آنجا ازقنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
بهادر و پهلوان و قوی هیکل و بلندقد و پهلوان نامی، (از ناظم الاطباء)، پهلوان شجاع و مرد دلاور، (از شعوری ج 2 ورق 444 الف)، سلوک عاشقان، (ناظم الاطباء)، شیوۀ خوبان، (شعوری ج 2 ورق 444 الف)، اما این معانی مخصوص این دو فرهنگ است و جای دیگر دیده نشد، (یادداشت لغت نامه)
لغت نامه دهخدا
دارای نقطه هایی غیر رنگ خود، (ناظم الاطباء)، آنکه خال بسیار دارد، پرخال، اخیل، خیلاء، (منتهی الارب)، منه: رجل اخیل، امراءه خیلاء
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نام خلیج ترم است. (ایران باستان ص 1114 و 1191). به یونانی آن را تسالونیک گویند. شهری است از یونان در انتهای خلیج سالونیک که بوسیلۀ دریای اژه تشکیل شده است. دارای 216800 تن سکنه است. بندری است بسیار فعال و تجارتی در کنار مجمع الجزایر
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ / رِ)
فالچی، فال گو، زاجر، (یادداشت بخط مؤلف)، شخصی که ادعای اخبار از مستقبلات کند به توسط احضار اموات و سؤال نمودن از ایشان، و این مطلب در شریعت موسوی ممنوع بود و مرتکب آن بایستی سنگسار شود، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
از دهات دهستان نردین بخش میامی شهرستان شاهرود است، در 15 هزارگزی شمال غربی نردین، در منطقۀ کوهستانی و جنگلی سردسیر مالاریاخیزی واقع است و 900 تن سکنه دارد که فارسی را به لهجۀ ترکی تکلم میکنند، آبش از چشمه سار، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری و نمدمالی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ / رِ)
کسی که فال میگیرد، طالعبین، رجوع به فال شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
خصله. (دهار). معروف. حسنه
لغت نامه دهخدا
تصویری از فال بین
تصویر فال بین
مروینش کت پیشگوی اختری کندا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال گیر
تصویر فال گیر
مروینش کت پیشگوی اختری کندا
فرهنگ لغت هوشیار
گنجشک خانگی که در فصول سرد زیر چاچ خانه های روستایی جا خوش
فرهنگ گویش مازندرانی
نانی از آرد، عدس پخته و کدوی آب پز
فرهنگ گویش مازندرانی